شروع بدن معلوم نیست. زنی است که در بدن خود آلت تناسلی چند حیوان را جمع کرده. مرد به اختیار خود، گونه ی حیوان خود را انتخاب می کند. در پشت سر یک فضاپیما است. فضانوردی در آن، آسمان را گودالی می بیند که زمین به آن محتاج بود. کهکشان خاطره ای از غروب خورشید ندارد.
جاسم عبدي، جاسم بلو، دِ من هو لايكز بلو، مرد تنهاي قصههاي شب، خوانندهي زيرزميني بزرگ، درياي خشكي، آبي سياهي، بزرگترين مفسر تاريخ مراقبت و تنبيهِ فوكو، خوانندهي ثابت وبلاگ بازي آخر، مخالف سرسخت يوسف اباذري و در مقابل مدافع مراد فرهادپور، عاشق تمام وقت فيلمهاي فارسي گمنام -بهترين فيلم ايرانيِ عمرِ جاسم فيلمي به كارگرداني مردي به نام دكتر د. بود كه در پايانش عاشق و معشوق درحالي كه در خون غلط ميزدند از هم كام ميگرفتند-نام فيلم در خاطرم نيست-، شيفتهي لاقيد فرهنگ عامه، نوازندهي چيرهدست ترومبون -سازي از دستهي بادي برنجيها-، عاشقِ عشق، مردِ هميشه لبخند بر لب، دلتنگ محرومان، باني دهها موسسهي خيريه در سراسر دنيا، مفتخر به حكشدن اسمش در بلوار ستارههاي هاليوود، دوستپسر سابق اسطورهي دو نسلJanine Lindemuler ، مردي از تبار خورشيد و... دوست و رفيق و همدم تنهاييهاي من ديشب در حادثهاي در پاركِ آبي دوبي دار فاني را وداع گفت. خواب ابديِ عبدي عزيز را در سوگ نشسته و براي روح بزرگش آرزوي شادي ابدي (يا عبدي -شادي به سبك خودش) ميكنم.
توضيحتصوير: از معدود تصاوير باقيمانده از جاسم كه عكس گرفتن را هيچ دوست نداشت. اين پوستر سردرِ يكي از مغازههاي پاساژ فردوسيست. طراحي آن كار سروش شكري دوست عزيزم و مشتري اين مغازهاست كه در ازاي دو شلوار جين ديزل و يك پيراهن كمر كُرسِتي اين پوستر را براي آقا ارس (صاحب مغازه) طراحي كرد و با اصرار عكس جاسم راكه شيفتهاش كرده بود از من گرفت و در طراحياش از آن استفاده كرد و حالا كه من نسخهي اصلي عكس را گمكردهام اين پوستر سروش غنيمتيست.